بهداشت روانی از دیدگاه رفتارگریان

رفتارگرایان به زمینه یادگیری اختلالات رفتاری توجه کرده و رفتار را معلول شرایط نامناسب و باز دهی آن می دانند .

از جمله نظریه پردازان رفتاری اسکینر[۱] و پاولف[۲] می باشند . پاولف معتقد است که اکثر رفتارهای انسان یاد گرفته شده اند. انسانها اصولا نه خوب هستند و نه بد . بلکه زندگی را با لوح سفید ننوشته ای آغاز می کنند .انسانها در صورت موجوداتی واکنشی هستند و به محرکهای محیطی پاسخ می دهند . رفتار و الگوهای رفتاری از طریق تعامل با محیط یاد گرفته می شوند. بعضی از رفتارها به وسیله وراثت یا ارتباط متقابل محیط و وراثت تعیین می گرند(آرین ،۱۳۷۲ به نقل از امیدی ۱۳۸۵).

در نظریه اسکینر ،سلامت روانی و انسان سالم معادل با رفتار منطبق با قوانین و ضوابط جامعه است ،چنین انسان هائی وقتی با مشکلاتی روبرو می شوند ،از طریق شیوه های اصلاح رفتار برای بهبود و به هنجار کردن رفتار خود و اطرافیان به طور متناوب استفاده می جویند ،تا وقتی که به هنجار مورد پذیرش اجتماع برسد . و در این میان فرد سالم کسی است که بتواند با هر روشی بیشتر از اصول علمی استفاده کند و به نتایج سودمندانه تری برسد و مفاهیم ذهنی مثل امیال ،هدفمندی ،غایت نگری و امثال آن را کنار بگذارد(خدارحیمی ،۱۳۸۴).
پایان نامه

تعریف سلامت روان از نظر پائولف این است که رفتار عادی ،رفتاری است متعادل که به خوبی می تواند در مفابل استرس ها مقاومت نماید(حسینی ،۱۳۸۰).

۲-۳-۴-۳- بهداشت روانی از دیدگاه شناخت گرایان

آلبرت الیس[۳] معتقد است ،هر فردی زمانی که با حادثه ای ناگوار مواجه می شود ممکن است دو برداشت متغاوت از حادثه داشته باشد . یکی برداشت منطقی و عقلانی که او را به نتیجه گیری منطقی می رساند و شخصیت سالم خواهد داشت و در این حالت کار آمد ،خوشحال و تواناست و دیگری تصور غیر منطقی و غیر عقلانی است که به نتیجه گیری نادرست می رسد و شخصیت ناسالمی خواهد داشت . الیس معتقد است که فرد موجودی فعل پذیر نیست ،بلکه فعال است و قدرت انتخاب و قبول مسئولیت دارد . فرد باید از تفکر انحرافی ،رفتار و عواطف نامناسب دست بردارد و سرانجام سلامت روان خود را باز یابد (خدا رحیمی ،۱۳۸۴).

آلبرت آلیس مبدع نظریه روان درمانی عقلانی /عاطفی است . به طور خلاصه می توان گفت که بر اساس این دیدگاه :”منطق و استدلال تا حد امکان به کار بسته می شود و الیس معتقد است که ناراحتی ها و اضطراب های هر فرد زائیده افکار غیر عقلانی اوست . در نتیجه او برای درمان اختلالات رفتاری پیشنهاد کرد که باید از آموزش ،استدلال ،منطق ، هدایت صریح و مستقیم ،حداکثر استفاده را به عمل آورد ،تا بتوان افکار منطقی تر و عقلانی تر را جایگزین افکار غیر عقلانی کرد (شفیع آبادی و نصر آبادی ،۱۳۸۶).

الیس برداشت های غیر منطقی و غیر واقع بینانه را عامل اختلالات عاطفی می داند . به نظر وی آنچه که باعث اشکال می شود تنها شرایط نیست بلکه اشکال از تعبیر و تفسیری است که از موقعیت ها و شرایط می شود.طبق نظریه آلیس ناراحتی های فکری مستقیما از مشکلات زندگی یا احساسات ضمیر ناخود آگاه ناشی نمی شود ،بلکه در درجه اول از نگرش و تصورات غلط و نامعقول خود آگاه یا ناخود آگاه نسبت به اینگونه امور پدید می آیند.

۲-۳-۴-۴- بهداشت روانی از دیدگاه گشتالتیون

به نظر گشتالتیون از جمله کرت لوین[۴] سلامت و کمال روان شناختی موجب افتراق و تمایز یافتگی بیشتر شخص و محیط روان شناختی او می شود و استحکام و استواری مرزهای سیستم روانی فرد را افزایش می دهد؛و نوعی ارتباط سلسله مراتبی و انتخابی پیچیده در بین سیستم روانی فرد به وجود می آورد . بنابراین فرد سالم از نقطه نظر روان شناختی خود ،به نظر لوین کسی است که ،بین خودش و محیط روان شناختی خود تمایز و افتراق قایل شود ، مرزها و بخشهای مختلف شخصیت و روان شخص سالم ،با استحکام و استواری هر چه بیشتر کنار همدیگر قرار گرفته اند(خدارحیمی ؛۱۳۸۴).

۲-۳-۴-۵- بهداشت روانی از دیدگاه انسان گرایان

انسان گراها انسان را موجود خود آگاه و آزاده می دانند ،در این نظریه سه موضوع عمده مطرح است :

الف )انسان موجودی منطقی است .

ب)انسان موجودی خودآگاه است .

ج)انسان موجودی کمال گراست .

وقتی فرد مفهوم مناسبی از خود نداشته باشد بصورت دفاعی عمل می کند و به دلیل تراشی می پردازد . کومب[۵] به دیدگاه تونلی اشاره می کند و می گوید :فردی که فاقد اطمینان شخصی باشد مانند کسی است که در بازی بسکتبال صورت خود را با پارچه ای بسته است و همه چیز را تهدیدی برای خود می داند.

نتیجه کارکرد شیوه های والدین برای پرورش کودک ،رشد شخصیت است . شیوه های سالم والدین موجب می شود که کودک از خود و دیگران تصویر مثبتی داشته باشد (من خوب هستم ،تو خوب هستی ). نگرش همه کودکان در ابتدای زندگیشان بر اساس اعتماد است . مهمترین مهارت والدین این است تا به کودک کمک کنند تا این جایگاه را همچنان حفظ نمایند(دادگر ،۱۳۸۲).

اگر والدین خودیابی یا ابراز وجود را در کودکان تشویق نمایند،پیامدهای ضبط شده در طول دوران نوزادی شامل تجربه های عاطفی و هیجانی مثبت خواهد بود. آن وقت این نوارها در دوران نوجوانی دوباره پخش می شوند ،بدون اینکه به استقلال و خود مختاری فرد آسیبی برسانند. در طول این مدت من والدینی ” فرد نیز رشد می یابد . والدین سالم بر اساس من والدینی ” تربیت کننده خود عمل می کنند . خود انگیختگی مناسب ،استقلال و خود مختاری را در کودکان خود تشویق می کنند و بنابراین راه را برای رشد حالت من والدینی ” تربیت کننده در فرزندانشان باز می کنند . رشد شخصیت هنجار از طریق ایفای نقش”من خوب هستم ، تو خوب هستی ” ،طرح بازی آزاد و قابلیت نفوذ کافی در میان حالتهای من ،مشخص  می شود . بنابراین خود ” می تواند از کدام در زمان مناسب استفاده کند (شولتس[۶] ،۱۹۷۷).

علائم و نشانه های رفتار نابهنجار از دیدگاه انسانگرایان عبارتند از :فقدان بصیرت و فقدان کمال و پیشرفت شخص .

فقدان بصیرت به سه دلیل مشکل آفرین است ،اول اینکه این حالت فرد را از استدلال محروم می کند و همواره فکر خود را مشغول به جنبه های منفی شخصیت خویش می سازد. دوم اینکه ارزیابی خود را از خویشتن مختل می سازد و باعث ارزیابی غیر واقع بینانه از خویشتن می گردد؛و سوم اینکه کفایت شخصی و توانائی خود را برای خود شکوفائی تقلیل می دهد. هر چه از ابزار و بروز خصوصیات فطری و استعدادهای بالقوه انسان جلوگیری کند باعث اشکال رفتاری می شود . انسان می خواهد نیازهای خود را برآورده سازد وبه خودشکوفائی و کمال برسد ،وقتی نیازهای پائین تر ء نشود ،فرد دچار محرو میت می گردد در این صورت تلاش می کند تا نیازهای اولیه خود را ء نماید ،در این صورت اگر شرایط مناسب نباشد فرد زیر فشار قرارگرفته و باعث اختلال رفتار می شود(دادگر،۱۳۸۲).

 

سایت های دیگر:

دانلود متن کامل پایان نامه ها در مورد هوا فضا
پایان نامه ارشد گروه روانشناسی گرایش بالینی: بررسی رابطه بین اختلالات شخصیتی و مدیریت بدن

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها